چرا مدیران عامل شرکت های بیمه تغییر می کنند؟/مالک برزگر صدیق

آیین- به نظر مي رسد كه رسانه هاي بيمه اي نيز متاثر از نظام(( بازنشستگي سالاري )) در صنعت بيمه بدون در نظر گرفتن حقوق سرمايه گذاران و كليه ذينفع هاي شركت هاي بيمه نا خواسته صرفا منافع بازنستگان را فرياد مي زنند.

 

 

متن یادداشت اختصاصی سایت تحلیلی - خبری آیین به قلم مالک اژدر برزگر صدیق ، کارشناس صنعت بیمه با عنوان «برگزیت و تاثیر آن بر شرکت های بیمه» به شرح ذیل است:

 

ترديدي وجود نداردكه مديران ارشد سازمانها در سطوح هيئت مديره و بالاخص مدير عامل نقش به سزايي در روند رشد و توسعه بنگاه هاي اقتصادي داشته و ثبات مديريت نيز عامل مهمي در استمرار برنامه هاي توسعه بنگاه ها خواهد بود واما در صورت فقدان يك تفكر سيستمي دريك سازمان و يا بنگاه اقتصادي موجب وابستگي شديد آن سازمان ويا بنگاه به فرد گردد كه حد اقل تبعات ناشي از آن در كوتاه مدت بروز رخوت و ركودي در سازمان خواهد بود.در ماه ها و هفته هاي اخير به علت تغيير مديران عامل برخي شركت هاي بيمه مقالات و نوشته هاي متعدد يك سويه و جانبدارانه از مديران عامل شركت هاي بيمه بدون جامع نگري در تارنماها و رسانه هاي نوشتاري مختلف منتشر شده است.در نوشته هاي ياد شده علت اصلي تغيير مديران عامل شركت هاي بيمه صرفا در وجود اختلاف بين سهامداران محدود گرديده است در صورتي كه علل بيشماري در وراي هر تغيير بر حسب نوع ساختار حاكميتي و مالكيتي شركت ممكن است وجود داشته باشد اما در يك نگاه كلي مي توان حداقل به سه مورد اساسي اشاره نمود

1-    تفكر سنتي نسبت به تغيير مديران در سطح كشور

 2-شخصيت حقوقي سهامداران در شركت هاي بيمه 3

3- مقاومت در تغيير در صنعت بيمه به علت تفكر مديريت سنتي حاكم و طولاني شدن دوره دگر ديسي.

پس از آغاز تاسيس شركت هاي به اصطلاح خصوصي بيمه از اوائل دهه هشتاد فقدان نيروي انساني كافي در رده هاي مختلف كارشناسي و مديريتي در سطوح مختلف سازماني به منظور اداره شركت هاي تازه تاسيس يكي از تنگناهاس اساسي شركت هاي تازهتاسيس بوده و همواره نيز مي باشد لاجرم از استفاده از نيروهاي بازنشسته شركت هاي بيمه دولتي توسط شركت هاي تازه تاسيس گرديده و بر اين اساس نيز بنيان و ساختار تشكيلاتي و مديريتي اكثر قريب به اتفاق شركت هاي نو ظهور بيمه متاثر از ساختار تشكيلاتي شركت هاي بيمه دولتي شكل گرفته است كه شور بختانه با ادامه اين روند از يك سو و نيز شخصيت سهام داران كه غالبا از نهاد هاي دولتي و شبه دولتي و عمومي بودند از سوي ديگر موجب گرديد نظام انتصاب مديران در شركت هاي بيمه به اصطلاح خصوصي نيز همچنان بر اساس مناسبات حاكم برروابط شركت هاي دولتي انجام گرديده و با تغيير مديران نهاد ها و سازمان هاي سهامدار مديران شركت هاي بيمه نيز از سوي آنان تغيير ومديران جديدي گمارده مي شوند .اين روش انتصاب مديران در بخش تا حدي خصوصي نيز در اكثر موارد به گونه اي ديگر مصداق داشته ومديران ارشد در سطوح هيئت مديره و يا مدير عامل از بستگان سهامداران اصلي انتخاب مي شوند ودر صورت وجود محدوديت قانوني( به طورمثال آيين نامه شماره 90 شوراي عالي بيمه) از افراد مورد نظر عوامل قدرت در صنعت بيمه (بازنشستگان صنعت) انتخاب مي شوند.عليرغم انتقادات هجومي هفته هاي اخير رسانه ها به تغيير مديران عامل شركت هاي به اين سوال اساسي پاسخ داده نمي شود كه چرا اغلب مديران عامل معاونين ايشان و حتي مديران فني و يا اعضاي هيئت مديره شركت هاي بيمه از بازنشستگاه صنعت انتخاب مي شوند؟آيا پس گذشت 15 سال از تاسيس شركت هاي به اصطلاح خصوصي صنعت ناتوان از تربيت نيروهاي متخصص خود در رده هاي مختلف سازماني بوده اند ؟ مديران عامل شركت هاي بيمه نيز همانند سر مربيان فوتبال كشور بوده كه در صورت حتي اخراج از يك شركت بيمه بلافاصله سر از شركت بيمه ديگر با همان سمت در آورده و اجازه ورد افراد جديد را كه خارج از دايره بازنشستگان( به جز در موارداستثنايي ) باشند نمي دهند همانند شركت بيمه سر مد كه مدير عامل جوان آن زحمات طاقت فرساي دوران راه اندازي و جا افتادن شركت متبوع را تحمل نموده اماسهامداران با تاثير پذيري از برخي بازنشستگان ايشان را وادار به استعفا نمودند و در پي ان نيز مديرعامل بيمه ما است كه زمزمه تغييرش پس از گذشت يكسال به گوش مي رسد. بنابراين چنين به نظر مي رسد كه رسانه هاي بيمه اي نيز متاثر از نظام(( بازنشستگي سالاري )) در صنعت بيمه بدون در نظر گرفتن حقوق سرمايه گذاران و كليه ذينفع هاي شركت هاي بيمه نا خواسته صرفا منافع بازنستگان را فرياد مي زنند.