در میزگرد بررسی سرمایه گذاری شرکتهای بیمه در بورس مطرح شد(قسمت دوم)
آیین- بازار معاوضات بیمههای غیرزندگی، راهی برای افزایش نگهداری ریسک در صنعت بیمه / راهکار تشخیص زمان ورود و خروج از بازار و شناسایی سود قابل اتکا
رئیس زاده:از دیدگاه سرمایهگذاری محاسبه بازدهی بر مبنای ارزش روز در تاریخ معین و از دیدگاه حسابداری بازدهی در زمان فروش و براساس سود محقق شده شناسایی میشود. ممکن است مدیر پرتفوی نسبت به ارزش روز سهام یک شرکت بورسی، بازدهی صددرصدی را محاسبه و در عملکرد خود نشان دهد، اما همان سهام را با زیان در صورتهای مالی نشان دهد. بنابراین تشخیص زمان ورود و خروج از بازار و شناسایی سود قابل اتکا بسیار با اهمیت است./ میرطاهر:با توجه به شدت گرفتن تحریمها و خروج بیمههای اتکایی از ایران و محبوس شدن ریسکها داخلی کشور، ابزارهای مالی میتواند ریسک صنعت بیمه را به بازار سرمایه منتقل کند تا ظرفیت نگهداری ریسکها بالا برود ، یکی دیگر از راهها این است که شما بازار معاوضات بیمههای غیرزندگی ایجاد کنید که به آن کت سوآپ (Cat swap)مارکت میگویند. در حال حاضر در ایران بازار کت سوآپ وجود ندارد که شرکتهای بیمه بتوانند با هم ریسکها را کت سوآپ کنند.
به نقل از بیمه داری نوین آیا جهش یکباره بورس ایران، فرصتهای منحصربهفردی را برای شرکتهای بیمه خلق کرده است؟ آیا آییننامههای موجود سرمایهگذاری در صنعت بیمه پتانسیل بهرهگیری از شرایط فعلی را دارد؟
گذاری بر وضع موجود نشان میدهد، صنعت بیمه اگر از فرصتهای بهدست آمده بهره نبرد، شاید زمانی بیتکرار را از دست داده باشد.
تشکیل کمیته مشترک بورس و بیمه، بهرهگیری از ابزارهای مالی جدید، تقسیم محتاطانه سود و اصلاح ساختار مالی از مهمترین پیشنهادات کارشناسان حاضر در میزسخن پیش رو است. با علی رضازاده، معاونت سرمایهگذاری بیمه مرکزی، بهروز قزلباش، معاونت مالی و اقتصادی بیمه دی، سیدمحمدجواد میرطاهر، عضو هیاتمدیره کارگزاری بورس بیمه ایران و هادی رئیسزاده، مدیر سرمایهگذاری هلدینگ سرآمد همراه میشویم.
قسمت اول را خواندیم و قسمت دوم از پی می آید:
* آقای رضازاده در بخش آخر گفتوگو فرصتها را تقسیمبندی کنید. مثلاً حوزه بیمه عمر یک نوع میتواند فرصت خاص خود را داشته باشد، غیر عمر از این زوایا دستهبندی داشته باشد یا بیمه مرکزی چه نگاهی میتواند داشته باشد.
رضازاده: قبل از اینکه به فرصتها اشاره کنم به این سوال که چرا ایران متفاوت از دنیا است پاسخ دهم. ساختار اقتصادی ما با آنها فرق میکند. سیستم بانکی ایران در سالهای گذشته به سپردهگذاران نرخ سود بالایی پرداخت میکرد این امر باعث رشد نقدینگی میشد از طرفی تحریمها باعث شد دولت درآمد از محل صادرات نفت را از دست بدهد در چنین شرایطی افت ارزش پول و تورم پیشبینی میشود. در شرایط فعلی وقتی شاخص بورس رشد میکند به این معنا نیست که رشد اقتصادی داریم و شرکتها سودآور شدهاند بلکه بالا رفتن نرخ ارز و کاهش ارزش ریال منجر به این امر میشود. اگر سیاستهای اقتصاد مقاومتی به درستی اجرا شود و اتکا به درآمدهای نفتی کاهش یابد دچار چنین نوساناتی در نرخ ارز نمیشویم.
در مورد فرصتهای سرمایهگذاری در بورس باید بگویم، نقدشوندگی در بورس اوراق بهادار بالا است این امر برای شرکتهای بیمه بسیار مهم است بدین معنی که در زمان بروز خسارت به راحتی میتوانند سهام شرکتهای سرمایهپذیر را به پول نقد تبدیل کنند. مساله دیگری که در بورس وجود دارد این است که شما با هر میزان سرمایه در هر صنعتی میتوانید سرمایهگذاری کنید. شرکتهای بیمه با دید بلندمدت سرمایهگذاری میکنند بنابراین نوسانات کوتاهمدت قیمت سهام مهم نیست، نکته آخر اینکه فرصتهای سرمایهگذاری زیادی در بازار سرمایه وجود دارد منجمله: شرکتهای صادراتمحور که در شرایط کنونی میتوانند محصولاتشان را صادر کنند و تحریمها عملاً نتوانسته است جلوی صادرات آنها را بگیرد، شرکتهایی که محصولاتشان در داخل کشور تابعی از نرخ جهانی است، شرکتهایی که تحریمها تاثیر چندانی روی آنها ندارد و از شمول تحریمها خارج است و همچنین شرکتهایی که تحریمها باعث شده است محصولاتشان قدرت رقابتی پیدا کند، گزینه خوبی برای سرمایهگذاری است.
* با بعضی از مدیران عامل که صحبت میکنیم از سود سرشاری که این روزها عایدشان شده بابت سرمایهگذاریها خیلی سرخوش هستند، ولی برخی میگویند اگر مجمع برگزار کنیم میتوانیم سود خوبی نشان دهیم. نظرتان را در این مورد هم بگویید، فکر میکنم مهم است؟
قزلباش: همانطور که پیشتر عرض کردم حاکمیت از بازار بورس حمایت میکند و این بهترین فرصت برای شرکتهای بیمه است. ولی نکته این است که افرادی که وارد بورس میشوند طیف وسیعی هستند که شاید درصد کمی از آنها آدمهای حرفهای باشند. اینکه اذعان میشود برخی سهام شرکتها یا صف خرید دارند یا صف فروش، نشان میدهد که هوشمندی در این بازار نیست فقط هیجان است ولی اگر همین هیجان را از بازار بگیرید، بهترین بازار است. اتفاق دومی که در کشور ما دارد میافتد این است که طیف وسیعی از مردم به واسطه سهام عدالت و رونق بورس سهامدار شدهاند. این خیلی حرکت بزرگی است شاید باید 10 سال پیش این اتفاق میافتاد ولی هیچ وقت شرایطش مثل الان فراهم نبود، الان زیرساختهای IT و سیستمهای نرمافزاری فراهم شده است بهطوریکه فرد در خانه با موبایلش سهام خرید و فروش میکند، ولی ریسکی که وجود دارد ریسک بازیگرانی است که تحلیل کارشناسی ندارند و شاید بعضاً فقط براساس حرفها و شنیدهها تصمیمگیری میکنند نه تحلیل، برای همین است که همه کارشناسان و صاحبنظران که در مورد بورس اظهارنظر میکنند میگویند کسانی که میخواهند به بورس بیایند از اهل فن مشاوره بگیرند.
ولی به هر روی این فرصت به بازارعمق بخشیده است. در سالهای گذشته که در بازار بورس بودیم همیشه بازار در اختیار حقوقیها بود الان حقیقیها نیز بازار را در اختیار دارند و بعضاً حقوقیها فقط نظاره میکنند مگر اینکه حقوقی قدرتمندی باشد؛ در واقع خیلی از حقوقیها حریف حقیقیها نشدهاند.
از طرفی بورس هم امکان سرمایهگذاری بلندمدت و هم امکان سرمایهگذاری کوتاهمدت میدهد و این یک فرصت است چرا که بخش عمده منابع شرکتهای بیمه در بخشهای سرمایهگذاری بلندمدت است مثلاً اگر بیمه دی در یک پالایشگاهی یا معدنی سرمایهگذاری میکند قصدش این نیست که نوسانگیری کند در واقع به سرمایهگذاری فکر میکند زیرا براساس نظر تحلیلی کارشناس سهم خریداری شده و میخواهند با آن مجمع بروند و تنها بخش کوچکی از منابع در اختیارش است که با آن نوسانگیری میکند. بنابراین حقوقیها هم با این منابع نمیتوانند حریف این حقیقیهایی که حجم پولشان زیاد شده، بشوند.
به نظر میرسد با کشف داروی درمان کرونا در دنیا، بازارهای جهانی نیز با رشد همراه خواهند شد و قیمت محصولات فرآوردههای معدنی، نفتی و شیمیایی از رکود خارج خواهند شد. شرکتهای بیمه نیز باید مراقب باشند و به سمت شرکتهای با پتانسیل و با بنیاد قوی حرکت کنند. شرکتهای بیمه باید بخشهای سرمایهگذاری خود را تقویت کنند و براساس تحلیل و کار کارشناسی خرید کنند در غیر اینصورت شاید لازم باشد از ظرفیت صندوقهای سرمایهگذاری نیز استفاده شود. صندوقهای سرمایهگذاری حرفهای هستند همه منابع را یک جا نمیبرند و تحت نظارت سازمان بورس هستند و یک بخشی از این ریسکها را مدیریت میکنند.
در خصوص دیدگاه مدیران محترم عامل در مورد تقسیم سودهای سرمایهگذاری باید بگویم ممکن است سود سرمایهگذاریها صرفاً براساس بازدهیهایی که واحدهای سرمایهگذاری اعلام میکنند در نظر گرفته شده اما نکته آن است که سود سرمایهگذاریها تا زمانی که شناسایی نشوند، قابل تقسیم نیستند. به نظرم یک اقدام مهم که باید در دستور کار شرکتهای بیمه قرار بگیرد این است که بخشی از این سودها را شناسایی کنند و این فرصت طلایی در سال 99 به وجود آمده است. البته شناسایی سود مهم است اما بهتر است سودها در مجامع تقسیم نشوند چون پول از شرکت خارج میشود این منابع میتوانند مولد باشند و ساختار مالی شرکت را اصلاح کنند.
مطلب آخری که اضافه میکنم این است که همیشه بیمه مرکزی و شرکتهای بیمه درگیر بحث کسری ذخایر بودهاند، البته هرچند در سالهای اخیر بخشی از کسری ذخایر جبران شده ولی الان بهترین فرصت برای شرکتهای بیمه است که با همین سودها، کسری ذخایرشان را جبران کنند تا بنیه شرکت قوی شده و توانگری مالی آنها بالا برود.
* این رشد شاخص تا ابد نمیتواند اتفاق بیافتد یک جایی باید ایست کند، از این منظر به قضیه نگاه کنید. الان شاید فرصت خوبی باشد شاید بعداً دیر باشد.
رئیسزاده: یک نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد، بهای تمامشده سهامهای موجود در پرتفوی است. از آنجایی که خرید و فروش سهام مرتباً توسط مدیر پرتفوی در حال انجام است و استراتژیهای سرمایهگذاری متفاوتی برای هر سهم در نظر گرفته میشود، مدیر پرتفوی به منظور شناسایی سود، اقدام به فروش سهام کرده و سهام جدیدی را با قیمتهای روز جایگزین میکند. از این رو، سطح بهای تمامشده سهامهای پرتفوی به نسبت رشد شاخص بالا خواهد رفت. در این حالت اگر مدیر پرتفوی نتواند زمان خروج از بازار را به درستی تشخیص دهد، مجبور به فروش در صفهای فروش سنگین و تحمل زیان خواهد شد یا ممکن است از فروش منصرف شده و منتظر فرصتهای بعدی بازار بماند. در این صورت هم در زمان تهیه گزارشات مالی، مواجه با ذخیره کاهش ارزش سرمایهگذاری میشود.
قزلباش: فرمایش شما درست است شرکتهای بیمه در همین عملیاتی که انجام میدهند میتوانند اصلاح پرتفوی سهام خود را نیز انجام دهند. بحثم این است که بعضی از شرکتهای بیمه یک پرتفوی سهام میبندند و دلخوش هستند به این افزایش ارزشی که شناسایی نمیشود. شاید لازم باشد در مقاطعی با فروش به موقع سود حاصل از افزایش ارزش سهامها شناسایی و در صورتهای مالی آنها منعکس شود.
رئیسزاده: کاملاً درست است، یکی دیگر از بحثها که کمتر به آن توجه شده است، تفاوت نحوه شناسایی کسب بازدهی از دیدگاه سرمایهگذاری و حسابداری است. از دیدگاه سرمایهگذاری محاسبه بازدهی بر مبنای ارزش روز در تاریخ معین و از دیدگاه حسابداری بازدهی در زمان فروش و براساس سود محقق شده شناسایی میشود. ممکن است مدیر پرتفوی نسبت به ارزش روز سهام یک شرکت بورسی، بازدهی صددرصدی را محاسبه و در عملکرد خود نشان دهد، اما همان سهام را با زیان در صورتهای مالی نشان دهد. بنابراین تشخیص زمان ورود و خروج از بازار و شناسایی سود قابل اتکا بسیار با اهمیت است، ولی به قول فرمایش جناب آقای قزلباش بعضی از مدیران پرتفوی صرفاً با نگاه ارزش روز داراییهای سبد، بازدهی را محاسبه میکنند که قابل شناسایی و ثبت در دفاتر مالی شرکت بیمه نیست.
درخصوص فرصتهای به وجود آمده در بازار سرمایه باید عرض کنم، ورود بازیگران جدید به بازار سرمایه و اقدامات صورتگرفته در جهت جذب منابع نقدنگی به بازار سرمایه، فرصت خوبی را ایجاد کرده تا توجه بیشتری به این بازار شود و تعداد افراد بیشتری با بازار بورس و سهام آشنا شوند. این فرهنگسازی کمک میکند افراد جامعه در زمان سرمایهگذاری منابع خود صرفاً به دنبال سرمایهگذاری در بازارهای موازی بیشتر شناخته شده از قبیل مسکن، ارز و طلا نباشند و بازار سرمایه را در اولویت سرمایهگذاری قرار دهند.
از طرفی، این اتفاق میتواند فرصت مناسبی برای شرکتهای بیمه باشد تا با استفاده از ابزارهای مالی جدید از قبیل طراحی اوراق بهادارسازی اقدام به انتشار اوراق بیمهای کرده و از این طریق نسبت به تامین مالی پروژههای بزرگ خود یا به منظور مدیریت ریسک ذخایر خود اقدام کنند. اوراق بهادارسازی مفهومی است که جدیداً در صنعت بیمه بسیار در مورد آن بحث میشود و کاربردهای تامین مالی و پوشش ریسک دارد. بنابراین باید از این فرصت به خوبی استفاده کرد و با شناسایی نیازهای موجود نسبت به انتشار اوراق اقدام کرد. شرکت بیمه سامان نیز در این راستا، مطالعات و اقداماتی در دست اجرا دارد.
میرطاهر: از طرفی کرونا باعث شد شرکتهای بیمه کمی در حوزههای مختلف بهبود پیدا کنند. در دنیا هم همینطور بوده به جز بیمههای زندگی که دچار چالش شدهاند بقیه بیمهها توانستند از این محل سود شناسایی کنند.
از سوی دیگر پرتفوی شرکتهای بیمهای به شدت متورم شده و باید از این محل سود شناسایی شود و تا شناسایی نشده میتوان گفت موهومی است، ولی این فرصت طلایی ایجاد شده که شرکتهای بیمهای که مخصوصاً با زیان انباشته روبهرو و سالیان سال درگیر بحث کسری ذخایر هستند این سودها را شناسایی کرده و از این محل افزایش سرمایه دهند. این فرصت تکرارنشدنی است که صنعت بیمهای که زیان انباشته داشته کاملاً بازیابی شود و ساختار صورتهای مالی بهبود یابد.
نکته بعدی تنوع ابزارهاست که الان به شدت میتوانیم روی آنها مانور دهیم. شخصا از سال 91 تاکنون بر روی بحث اوراق بهادارسازی بیمهها مطالعه میکنم و پایاننامه دکترای بنده نیز با عنوان طراحی بازار معاوضات بیمههای غیرزندگی در بستر صنعت بیمه و بازار سرمایه ایران است.
در این راستا باید بگویم چندین مدل اوراق بیمه ای وجود دارد، اوراق بیمههای زندگی و غیرزندگی. یکی از معروفترین اوراق بیمهای غیرزندگی که در دنیا کاربرد دارد کت باندها است که هماکنون طرح آن به بیمه مرکزی ارسال شده است. در قانون بودجه سال 99، هزار میلیارد تومان برای انتشار این اوراق در نظر گرفته شده است. اما در دنیا شرکتهای بیمه این اوراق را منتشر میکنند و نهاد ناظر کارش نظارت است.
با توجه به شدت گرفتن تحریمها و خروج بیمههای اتکایی از ایران و محبوس شدن ریسکها داخلی کشور، این ابزارها میتواند ریسک صنعت بیمه را به بازار سرمایه منتقل کند تا ظرفیت نگهداری ریسکها بالا برود.
یکی دیگر از راهها این است که شما بازار معاوضات بیمههای غیرزندگی ایجاد کنید که به آن کت سوآپ مارکت میگویند. در حال حاضر در ایران بازار کت سوآپ وجود ندارد که شرکتهای بیمه بتوانند با هم ریسکها را کت سوآپ کنند.
*در این خصوص بیشتر توضیح دهید.
در بحث تنوع ابزارها، صندوقهایی مانند صندوقهای بیمههای اتکایی نیز مطرح هستند، در حال حاضر بازار مالی ایران از سمت بانکمحوری به سمت بورسمحوری حرکت میکند که میتوان از این شرایط استفاده کرد و سرمایهگذاران حقوقی و حقیقی از صندوقهای بیمه اتکایی استفاده کنند.
در اوراق بیمههای زندگی کاری انجام نشده، قبلاً با رئیس سابق بورس در این خصوص جلسه داشتیم دغدغهشان این بود که بیمه زندگی را وارد بازار سرمایه کنیم. در این راستا باید بیمههای عمر متصل به سهام باشد به طور مثال شرکت بیمه، بیمهنامه زندگی یا عمر میفروشد با پشتوانه یک پرتفوی بورسی مثل گروه پالایشی یا ... که به آن متصل است.
میرطاهر: یکی دیگر از فرصتهایی که وجود دارد استفاده از اوراق اختیار تبعی فروش است.
همچنین یک فرصت دیگر برای کارگزاریها وجود دارد و آن این است که شخص سهامی میخرد و در نتیجه کارمزدی ایجاد میشود که بر روی کارمزد میتوان بیمه تعریف کرد. یعنی از نشست، گردش پول و از برگشت کارمزد سهامداران میتوان بیمه تعریف کرد.
یک موضوع دیگر بحث سهام کنترل شرکتهاست که طبق آییننامه 97 به شرکتهای بیمه این اجازه را داده که وارد سهام کنترل شرکتها شوند. این فرصت خوبی است برای شرکتهای بیمه که سرمایهگذاری بلندمدتشان را اصلاح کرده و شرکتهایشان را تملک کنند.
پیشنهادی که برای بیمه مرکزی دارم ایجاد کمیتهای بین بورس و بیمه است تحت عنوان کمیته عالی بورس و بیمه. تا وقتی این کمیته تشکیل نشود این موضوعات به نتیجه نمیرسد پیشنهاد میکنم در بیمه مرکزی حتماً این موضوع اتفاق بیافتد.
همچنین ابزارهای بورس بیمهای و ابزارهای بانک بیمهای که تاکنون به آن پرداخته نشده به خصوص برای شرکتهای بیمهای که سهامدار بانکی دارند بسیار قابل استفاده خواهد بود.
قزلباش: در حال حاضر کشور ما تحریم است و اگر بخواهیم ریسکهای بزرگی که در کشور ما وجود دارد را بیمه کنیم (فرض کنید بخواهیم لولههای نفتی کل کشور را بیمه کنیم) و این امکان وجود ندارد زیرا سرمایه بیمه مرکزی و شرکتهای بیمه و ظرفیت نگهداری ریسکشان محدود است، و با وجود تحریمها امکان واگذاری ریسکهای بزرگ به خارج از کشور محدود شده است بنابراین برای پوششهای ریسکهای بزرگ میتوان در قالب بهادارسازی اوراق بخش عظیمی از مردم را سهیم کنیم و به نظر میرسد با گسترش سهامداری مردم در بورس اوراق بهادار این امکان فراهم شده است.
نظرات